۱۷ آبان ۱۳۸۸

آب زنید راه را حین که نگار میرسد!

خدا رحم کنه!
از فردا یکی از استادامون که از اول ماه موفق به زیارتشون نشده بودیم وبه نقل قول از سال بالاییهای مطلع، رفته بودن جایی واسه کنفرانس از سفر برمیگرده...
احادیث مختلفی در باب فضایل اخلاقی ایشون ذکر میشه ؛ از جمله :
سوزوندن دماغ دخترها ، چزوندن دل دخترها ، ترکوندن باد دخترها، گیر دادن توی مورنینگ به دخترها، القاء ترمورو ویبره و ریتم AF به دخترها...
رفیق شفیق بودن با بسرها ، دست دوستی دادن با دست بسرها ، حالی به حولی دادن به حال بسرها و احتمالا تماشای عکسهای سواحل قناری با بسرها...
منم که حسسسسسساس!!

امروز کشیکم .... اصلا حسش نیست ، ببین همه عمر من کجا میگذره! یعنی امروز قاط قاطما!

یه سوال: اصلا امکان داره تو یه بیمارستانی یه صبحی یه مورنینگی برگزار بشه ولی گیییییییری داده نشه و اون مورنینگ هم به اتمام برسه؟! :)) ;)

متن کامل شعر را میتوانید از اینجا ببینید!

۱ نظر:

فهیمه گفت...

به به چشم شما روشن آزاده خانوم:))) امیدوارم حداقل حرص ممکن رو در حضور این استاد گرامی بخوری