دارم از ترس و استرس سکته میکنم ... گفتی میری بیرون خرید کنی و وقتی برگشتی زنگ میزنی... الان 4 ساعت از اون موقع گذشته و هرچی مبایلتو میگیرم کسی جواب نمیده... آخه حتی توی کشیکا ، توی خواب ؛ تو هر شرایطی مبایلتو جواب میدادی...
اشک توی چشمام حلقه زده ؛ حتی درست نمی بینم که چی تایپ میکنم...
اگه طوریت شده باشه...
ساعت 1 شده... اصلا خواب به چشمام راه نداره...
امشب کلی وسایل سفرمو آماده کردم که بعد از کشیک فردا بیام تهران پیشت ؛
اشک توی چشمام حلقه زده ؛ حتی درست نمی بینم که چی تایپ میکنم...
اگه طوریت شده باشه...
ساعت 1 شده... اصلا خواب به چشمام راه نداره...
امشب کلی وسایل سفرمو آماده کردم که بعد از کشیک فردا بیام تهران پیشت ؛
کفش تازمم که تا حالا ندیدیش گذاشتم کنار وسایلم که یادم نره...
یادته از چند روز قبل داریم روزشماری میکنیم؟
یادته از چند روز قبل داریم روزشماری میکنیم؟
که چند شب دیگه بخوابیم پاشیم میشه سه شنبه؟
کجایی شهاب؟
کجایی شهاب؟
*************************************************************************************
تو در خواب ناز ، آرمیده ای و من اینگونه بیقرارم ؟