۸ خرداد ۱۳۹۰

** بالاخره از خوابكاه اومدم بيرون و خونه كرفتم ؛ درست روبروي بيمارستان ؛ اينكه ميكم درست روبرو يعني "دقيقا" روبرو ها!!
صبح ساعت هشت بيدار ميشم ؛ ساعت هشت و نيم بيمارستانم!
اينقدر حال ميده!
يكي از ملاكهاي خوشبختي به نظر من اينه كه صبح زود مجبور نباشي بيدار شي!

** امتحان osceرو داديم ؛ جوابها رو نميدونم ولي فكر ميكنم كه سوالات نسبت به سال قبل بهتر و كاربردي تر طراحي شده بود
واسه امتحان ارتقا استرس دارم....

۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۰

أخراي سال دو

به حدي خوابم مياد كه سرم سنكين شده
كاش زودتر كشيكهاي سال دو تموم شه
وااااااااااااااااقعا ديكه انرزي ندارم