۱۵ اسفند ۱۳۸۷

شعر... آهنگ

لیلای...

ای دل بلا ای دلبر، بالا بلا ای دلبر در انتظارم کی، از در درآیی دلبر
تو ازبرم دوری،دل دربرم نیست دلبر هوای دیگری اندر سرم نیست دلبر
خدا می دونه که، از هر دو عالم دلبر تمنای دیگه، جز دلبرم نیست ، دلبر
بیا بریم سبزه زار، ای خدا بارون ببار شب ببار و روز ببار؛ هی ببار....



این شعر همچنان ادامه داره....

هنوز هم با شنیدن صدای زیبای لیلا و تماشای رقص هنرمندانه اش، تمام شورو نازو حس دخترانه ام شروع به طغیان میکنه ؛ جون میگیرم... حتی اگر بارها شنیده باشمش...

رویاهای شیرین، در قالب شعرها بیان میشوند ....
و آهنگها، روح شاعر، حال و هوای ترانه سرا، تمنیات خواننده ، و لرزش دل شنونده رو در خودش متبلور میکنه....
ارتباط بین نواها و فرهنگها لاینفکه.
حسی که از شنیدن یک آهنگ به فردی دست میده ممکنه با فرد دیگه متفاوت باشه؛ هرچند که روح مشترکی داشته باشند!
پیامدهای پیرامون، اون حس رو یکتا میکنه...هرچند ساختار آهنگ یکسانه، ولی الگوهای آوایی و معنایی که هر شخص با شنیدن آهنگ در خودش حس میکنه ویژه خودشه ....
و همین حالات هستند که تنوع رو سبب میشوند ...
و در پی آن ،جذابیت را!

۲ نظر:

Reza Homaee گفت...

وبلاگ قشنگی دارید خانم دکتر!
بوی گل و تازگی میده
امیدوارم تا شروع دوباره درس و مشقا فرصت کنی بیشتر از این " تکالیف معوقه" زندگیت رو به جا بیاری.
شاد باشی

Poorya گفت...

ممنون از حسن نظرتون - واسه من هم خیلی جالبه که یک پزشک اینقدر زیبا و با احساس می نویسه - موفق باشید