۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۸

سینوهه - 2

ادامه بخشهایی از کتاب سینوهه:
* من می اندیشیدم که اگر روزی فرعون به من بگوید : سینوهه ، تو علومی که فرا گرفتی به من بده و مردی نادان باش و من در عوض تاج سلطنت خود را به تو میدهم ؛ من این معامله را قبول نمی کردم زیرا میدانستم زندگی کردن با نادانی – ولو، انسان ، فرعون باشد – بدون ارزش است. ولی اگر "مریت" به من میگفت : سینوهه ، تو علوم خود را به من بده و پس از آن مردی نادان باش و در عوض من همه شب با تو خواهم بود ؛ من این معامله را می پذیرفتم ؛ زیرا می دانستم بزرگترین سعادتها به سر بردن با زنی است که مرد او را ، و او مرد را ، دوست داشته باشد....

* به "مریت" گفتم : برای من شراب دم تمساح نیاور ؛ زیرا نه معده من قادر به تحمل این مشروب است و نه سرم... مریت صورت مرا نوازش کرد و گفت: سینوهه ، مگر من خیلی پیر و فربه شده ام که تو وقتی به من میرسی در فکر معده و سر خود هستی؟! زیرا وقتی مردی زنی را دوست می دارد نه فکر معده را میکند و نه فکر سر را. لیکن وقتی محبت از بین رفت آنوقت مرد به غذا و آشامیدنی ایراد میگیرد و می گوید این غذا لذیذ نیست یا سنگین است و آن آشامیدنی برای معده من ضرر دارد و تولید سردرد میکند!
خندیدم و گفتم: مریت؛ تصدیق کن که من دیگر مرد جوان سابق نیستم و مرور سنوات مرا مبدل به مردی جاافتاده کرده و معده یک پیرمرد دارای قوه معده یک جوان نیست....
مریت گفت: تو پیرمرد نیستی! برای اینکه به محض دیدن تو من مایل شدم با تو تفریح کنم ؛ و اگر پیرمرد بودی این تمایل در من بوجود نمی آمد و سلیقه زنها در این خصوص اشتباه نمیکند...

* مریت گفت: سینوهه؛ با اینکه میفهمم تو دروغ میگویی ، از دروغ تو لذت می برم .... زیرا هرچه به نفع عشق باشد ، ولو دروغ ، لذت بخش است.

* اگر من می دانستم که " تهوت" فرزند من است ، طوری دیگر عمل می کردم زیرا یک پدر بخاطر فرزند خود کارهایی می کند که برای خود انجام نمی دهد...

* گفتم : نه ؛ من از نزد تو نمی روم برای اینکه گوئی هنوز ظرف سرنوشت من لبریز نشده است و باید از اینکه هست بیشتر پر شود....وانگهی ؛ رفتن آسان است و همه میتوانند بروند ولی گاهی "ماندن" احتیاج به "همت" دارد و اگر تو دیدی که من حرفهائی به تو زدم که جنبه نکوهش داشت ، ناشی از درد درون من بود...

پایان

۲ نظر:

konj گفت...

ممنون دوست من..وبلاگ شما هم جالبه :)

ناشناس گفت...

از سیاست مریت لذت بردم .فوق العاده بود.